1-در ابتدا خوتون رو معرفی کنید.

محبوبه سلطان محمدی مدیر فعلی دبیرستان قدسیه و قبلا هم دانش

آموز همین دبیرستان بودم.

2-در دوران مدرسه چطور بچه ای بودین؟خودتون رو توصیف کنید.

درسخوان،بچه مثبت،خجالتی و کمی ترسو،مذهبی و متاثر از شور و

حال انقلاب

3-معدل نهایی تون چند شد؟و رتبه ی کنکورتون؟و چه دانشگاهی

قبول شدین؟

معدل نهایی19،  رتبه ی کنکور200،  دانشگاه تهران-دانشکده

ادبیات

4-برای کنکورتون چطور درس خوندین؟از نتیجه کارتون راضی بودین؟

با اینکه زمان تحصیل من کمتر دختران شهرستانی به فکر ادامه تحصیل بودند من دقیقا می دانستم می خواهم ادامه تحصیل بدهم و برای آینده ام برنامه و هدف داشتم البته در کلاسی هم درس می خواندم که دانش آموزان خوبی داشت و از آن سری از بچه ها تقریبا به جز 4یا5نفر که ازدواج کردند بقیه همان سال دانشگاه یا دانشسرا قبول شدند.دانش آموزی که رقیب من بود ادامه تحصیل نداد. کتابهای کنکور ما توفیقیان بود و علوم که دست به دست بین بچه ها می چرخید و نوبتی با مداد تست می زدیم.ما دومین کنکور بعد از انقلاب فرهنگی دانشگاه ها بودیم. برای برنامه کنکور از هر فرصتی استفاده می کردیم خودمان تست تهیه می کردیم و از آخر ساعت کلاس استفاده کرده و از دبیران پاسخ صحیح تست ها را می پرسیدیم.مسابقات علمی مدرسه ای برایمان مهم بود یادم است دبیر فلسفه ما دبیر بسیار فعال(اهل تنکابن)و انتقالی به شهر ما بود رابطه بسیار خوبی با بچه های علوم انسانی داشت یک مسابقه(المپیاد)ادبی داخل مدرسه ای بین همه رشته ها برگزار کرد من اطلاعات درسی خوبی داشتم ولی مطالعه غیر درسی زیاد نداشتم یک سؤال درمورد نلسون ماندلا(که آن موقع خیلی مطرح بود)در بین سؤالات بود من به این سؤال جواب ندادم و رقیبم پاسخ صحیحی داده بود اصلا فکر نمی کردم رتبه اول نباشم.همان موضوع باعث شد به دنبال مطالعه کتب غیر درسی هم بروم. یعنی حتی مسابقات داخل مدرسه ای که زمان ما رقابتها خیلی برون مدرسه ای و برون منطقه ای نبود این همه تقدیر و تشویق هم نبود ولی نتیجه برای ما مهم بود.

درمورد نتیجه کارم خیلی راضی نیستم فکر می کنم بدون مطالعه و تحت تأثیر یکی از اقوام که برایم انتخاب رشته کرد بودم.البته همیشه به ادبیات علاقه داشتم چه فارسی چه عربی و چه انگلیسی.شاید با تلاش و رتبه ای که داشتم انتخاب رشته خیلی خوبی نداشتم.

5-چند تا از ویژگی های مهم تون که هر کسی شما رو با اون ویژگی ها میشناسه رو بگین.

البته این توصیف خودم از خودم است باید ویژگی که من را به آن می شناسند از دیگران بپرسید: فکر میکنم پرکار- صادق- مذهبی متعادل – بی ریا – عجول – گاهی زود عصبانی می شوم وعکس العمل نشان می دهم

6-تا چه اندازه در این سالها از مدیریتتون راضی بودین؟چرا؟

یک وقتهایی خیلی راضی بودم مثلا 80درصد ولی در مجموع بطور میانگین 30تا70درصد.همیشه هدفم، اول جلب رضایت خدا بوده ولی هر وقت فکر کردم رضایت مردم را باید جلب کنم کم آوردم چون سلیقه ها و خواسته ها بسیار متفاوت و مخاطبین یک مدرسه هم متفاوت هستند وقتی می گویم مخاطبین متفاوت از گروه های دانش آموزی گرفته تا اولیای دانش آموز،اداره،راننده سرویس،اصناف و ......چون مدیر مدرسه با همه سر و کار دارد.

7-زندگی شخصیتون روی کارتون تأثیر داشته؟یا بر عکس کارتون روی زندگی شخصیتون تأثیر داشته؟اگر داشته تا چه حد؟

قطعا تأثیر زندگی شخصی من بر کارم کم نبوده ولی متأسفانه نوع کار کردن من و اینکه کاملا خودم را وقف کارم و امورات مدرسه می کردم تأثیر بسیار زیادی بر زندگی شخصی من داشته وبهرحال گاهی لطمات جبران ناپذیری هم از این موضوع در زندگی ام داشته ام .خیلی وقتها نقش مدیریتی را به خانه انتقال داده ام.

8- تا حالا شده از بچه های دبیرستان قدسیه نکته یا مطلبی رو یاد بگیرید؟چه مطلبی؟

زندگی سراسر کلاس درس و هر لحظه اش یاد گیری مطلب جدید است این را شعار نمی دهم جدی می گویم بخصوص مدرسه.بله دائما. یادگیری برای ما و دانش آموزان متقابل است هم یاد می دهیم و هم یاد می گیریم.

9-از فاغ اتحصیلان قدسیه چه اندازه راضی بودین؟بهترین رتبه ی بچه های قدسیه در کنکور در زمان مدیریت شما چه رتبه ای بوده و توسط چه کسی؟

بچه ها در سالهای مختلف فرق داشتند با شرایط متفاوت حتی سالهایی بوده همه چیز فراهم بوده :دبیر خوب،شرایط مساعد خانواده ها و ... ولی نتیجه خوب نبوده برخی سالها هم نتیجه رضایت بخش بوده البته دبیران با انگیزه و قوی مؤثر هستند.جمعا قدسیه از نظر درصد قبولی امتحانات پایانی و نتیجه کنکور مدرسه درصد قابل قبولی برای مردم منطقه است و تاکنون توانسته است با مدارس منطقه رقابت کند.البته همکاران آینده من باید رقابت را علمی تر،هدفمندتر،منظم تر و طبق برنامه ریزی ادامه دهند در غیر این صورت قدسیه از دور عقب می افتد.

در سالهای اخیر رتبه دورقمی و سه رقمی چندین بار در رشته علوم انسانی و تجربی داشته ایم و البته دانش آموزان این دبیرستان از گروه های مختلف درسی در دانشگاه های خوب تهران(دانشگاه تهران – علامه طباطبائی – شهید بهشتی – امیر کبیر و امام صادق ع )پذیرفته شده اند.

10- چند نفر از همکاران فعلی تون دانش آموز شما بودن و چند نفر قبلا با شما همکلاسی بودن؟چه کسایی؟

خانم فاتحی(دبیر عربی) خانم مهناز ابوطالبی(دبیر ادبیات) خانم حمیده  خرمایی (دبیر ریاضی) خانم لاله اسماعیلی (دبیر ریاضی) از دانش آموزان من بوده اند.

با خانم عسگری(دبیر تاریخ)هم دوره بوده ام. خانم بصیری( دبیر ادبیات) نیز از هم دوره های ماست.

11-تا حالا شده از مدیر بودن خسته شده باشین و خواسته باشین شغلی بغیر از این شغل داشته باشین؟چه شغلی؟

بله خیلی وقتها فشار کار مدیریت زیاد بود. شروع مدیریت من در این مدرسه بیش از 500نفر دانش آموز داشتیم که به مرور کمتر شد. ولی خیلی وقتها یک دانش آموز انرژی ما را به اندازه همه ی 500نفر می گرفت.

از مدیریت بدم نمی آید ولی دبیری و تدریس شغل اصلی من است و آن را ترجیح می دهم و ارتباطم با دانش آموز در کلاس را بیشتر دوست دارم. به شغل دیگری به جز معلمی نه فکر کرده ام و نه دوست دارم.

12- تا حالا اتفاق افتاده که با یکی از همکاراتون اختلاف داشته باشین؟

بله ،کار کردن مشکلات و پیچیدگیهایی هم دارد ((دیکته ننوشته غلط ندارد)) این جمله ای است که همیشه سر لوحه کارم بوده.بهرحال گاهی من اشتباه می کنم گاهی همکارانم خواسته های غیر معقول دارند یا زمانی حق دانش آموز مطرح بوده و مدیر چون نماینده دبیران در بین اولیاء و دانش آموزان است و نماینده دانش آموزان دربین دبیران و حقوق هر دو را باید رعایت کند گاهی در گیری هم بین من و همکارانم پیش می آید. البته از آنجا که همیشه احترام همکارانم را بر خود واجب می دانم،مشکل اساسی پیش نمی آمد.ولی مواردی هم طی این سالها بوده که همکار رغبتی به ادامه کار در این مدرسه نداشته یا من تمایلی نداشتم ادامه همکاری بدهم و بخاطر منافع مدرسه دبیر را در برنامه درسی قرار نداده ام ولی همه مسائل کاری است و شخصی نیست. این موضوع را همکارانمان نیز اذعان دارند و فقط به دنبال شرایط بهتر کاری و هماهنگی سلیقه ها بوده اند.

13- صمیمی ترین همکارتون که با این همکار بیش تر از سایر همکاراتون رابطه دوستی دارین چه کسی هست؟

صمیمیت من با همکارانم بیش تر در محدوده مدرسه است . خیلی وقتها دوستی با یک همکار چند سال طول کشیده و بعدها هم تمام شده.همه همکارانم را دوست دارم .دوستی خارج از زمینه های مدرسه ای ندارم البته الآن فضاهای مجازی شاید ارتباط کلامی را طولانی تر کند ولی فکر می کنم این هم مدت زمانی دارد.

البته بهترین خاطرات و دوستیهایمان همین دوران است و در ذهن من باقی خواهد ماند.

14-از چه چیزهایی توی زندگیتون بیشتر می ترسین؟

از آینده فرزندانم – و دیگر مهم تر از آن حقی که از مردم ممکن است غیر عمد برگردنم مانده باشد وگریبانگیر دنیا و آخرتم شود.

15-چند تا از علایقتون رو بگین.

مطالعه مطالب جدید را دوست دارم- مسافرت و سیر در طبیعت را خیلی دوست دارم و آرامش پیدا می کنم.

16- تا حالا شده کسی رو بطور کامل اخراج کنین؟

اخراج دانش آموز حربه و اسلحه ای است برای ساختن و تغییر شخصیت نادرست او،با جابجایی دانش آموز از مدرسه ای به مدرسه دیگر.البته مواردی هم داشتیم که حضور یک نفر به صلاح جمع نبوده و با طی مراحل کامل مشاوره و انضباطی و همراهی اداره، دانش آموز یا به خانواده تحویل داده شده و یا به مدرسه دیگری فرستاده شده است .

17- نظرتون رو درمورد کلمات زیر در یک جمله بگین.

فوتبال:این بازی پسرانه بماند بهتر است.بازیهای ملی را می بینم.

تفریح:تفریح سالم را همه نیاز دارند.

مرگ:اعتقاد به معد و زندگی واقعی پس از نمایشنامه دنیا فانی

18-همونطور که در جریان هستین قرار بر این است که سال آینده این مصاحبه ها برای معلم ها ادامه پیدا کند. همکار بعدی برای مصاحبه رو شما انتخاب کنین.

ممکن است همکارانم خیلی با پاسخ دادن به همه سؤالات  با شما همکاری نکنند ولی پاسخگویی من به سؤالات مؤثر باشد.

19-حرف آخر؟

از اینکه وقت می گذاری و برای درج در پایگاه مدرسه قبول زحمت می کنی ممنونم.

در آخر جا دارد از خانم سلطان محمدی برای اینکه وقت گذاشتند و به سؤالات پاسخ دادند و با وجود مشغله فراوان با ما همکاری کردند تشکر کنم و با تشکر از تمام عزیزانی که وقت می گذارند و مصاحبه را می خوانند.

فریبا صداقت